اینجا جای حرفای یه دیوانه است! یه دیوانه که در تنهایی خودش گرفتار شده و دچار تب و هذیانه! این وبلاگ فقط یه محله برای نوشتن چیزایی که جای دیگه ای برای نگه داشتنشون نداشتم! من اینجا حرفامو میخوام بذارم، حرفای دلمو، حرفایی که گوشی برای شنیدنشون وجود نداره! حرفای یه دل دیوونه و شیدا! اگه تو هم دیوونه ای بیا تو! وگرنه اینجا وقتتو تلف نکن! عاقل من!

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 553
بازدید کل : 29782
تعداد مطالب : 121
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1



دریافت همین آهنگ
هذیانات دیروز من!

دیروز ساعت 11:30

:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: خاطرات، ،
نویسنده : شیرین بانو
امروز حالم خوبه!!

سرد – بی روح – بی احساس – اون چند تا کلمه محبت آمیزم میدونم از سر شاید یه جور عادت در صدا کردن باشه! یا از روی اجبار و تظاهر به دوست داشتن!

مهم نیست! باید فراموشش کنم! اقلا الان! نباید بذارم حالم دوباره بد بشه!

چقدر خوبه راحتی! چقدر خوبه که تب نداشته باشی و هذیان نگی! چقدر خوبه که حالت خوب باشه و بتونی بفهمی دور و برت چه خبره! چقدر خوبه که با شادی دیگران شاد بشی و توش شریک! چقدر خوبه که خنده هات واقعی باشه و از ته دل! چقدر خوبه!!!!!

امروز حالم خوبه! امروز از بعداز ظهر حالم خوبه! خدایا شکرت! ممنون از لطفت! نمیخوام حالمو خراب کنم با فکر کردن بهش!

حالا درایو دی رو که فرمت کردم، بعدش میرم سراغ ویروس یابی تک تک درایوا به صورت دستی و یکی یکی!

راستی گفتم؟!

:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: خاطرات، ،
نویسنده : شیرین بانو
یه خبر خوب!

یه خبر خوب! این دو روزه (خوب راستشو بخوای امروز) خیلی حالم بهتره!

تبم اومده پایین و من فرصتی پیدا کردم تا متوجه بشم که چه خبره و دنیا دست کیه و کی به کیه و چی به چیه!

اوه باورت نمیشه! حتی امروز نشستم کامپیوتر خواهرمو که الان چندماهی میشه دستمه تا مثلا درستش کنم و بالاخره درست کنم.

وصلش کردم به اینترنت و آنتی ویروسشم آپدیت کردم! الانم گذاشتمش اسکن بکنه کامپیوترو! البته ویندوزشو دیروز عوض کردم ویندوز دستگاه رومیزی خودمم همین طور البته اونو شبش عوض کرده بودم

اصلا باورم نمیشه این همه کار کردم و حوصله ام کشیده این کارا رو بکنم! معلومه رو به بهبودم! خدا رو شکر!

آخ جووون! باورم نمیشه! بالاخره اون ویروساشو پیدا کرد! معلومه کارمو درست انجام دادم که ویروسای اون یکی درایو رو پیدا کرده! می ترسیدم این همه کار کردم با کامپیوتر باعث شده باشه که دوباره درایو سی ویروسی شده باشه و الان این همه زحمتم به باد فنا رفته باشه!

ولی عجیبه! چرا فقط همین مقدار پیدا کرد؟ من مطمئنم که هزار هزار تا ویروس داره! پس بقیه شون کو؟!نکنه نتونه اونا رو پیدا کنه و زحمتام هدر برن؟! نـــــــــــــــــــــــــــــه!!!!!خدا نکنه !

 

از ترسم تا حالا هیچ درایوی رو باز نکرده بودم که مبادا ویروسا از خواب بیدار بشن و راه بیفتن تو کامپیوتر! ها ها ها !ولی نه! این قابل قبول نیست! باید بیشتر پیدا کنه! وگرنه خودم حساب این ویروس یابه رو می رسم! ها ها ها هاها هاه!

:: موضوعات مرتبط: خاطرات، ،
نویسنده : شیرین بانو
تو ترسیدی!

جالبه الان که میخوام بنویسم می بینم هیچی یادم نمیاد!

میدونی چی فکر می کنم؟ فکر می کنم یکی از نشونه های اینکه به درد هم نمی خورین اینه که وقتی به هم نیاز داریم کنار هم نباشیم.

وقتی تو بخوای برای من درد دل کنی و وقتی من بخوام از غمها و غصه هام، از حرفای دلم، از آرزوهام، از ... نه اصلا وقتی که درد دارم وقتی که یکی رو میخوام که سرمو روی شونه هاش بذارم و از دردی که وجودمو گرفته بهش پناه ببرم، تو نباشی اونوقته که می فهمم در اصل ما برای هم نبودیم.

اگر غیر این بود که این طور نمیشد که ! این که وقتی بهت نیاز دارم تو نباشی! آهان! بالاخره یه دلیل پیدا کردم ! یه دلیل که طبق اون می تونم بگم ما به درد هم نمی خوردیم!

یادت میاد یه بار ازم پرسیدی عیب من چیه؟

:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: خاطرات، ،
نویسنده : شیرین بانو
راحتم بذار

دیشب تا صبح به فکر تو بودم. طوریکه اصلا نتونستم درس بخونم!

چرا از فکرم نمیری بیرون؟! هان؟! چرا؟!

حالا که خودت رفتی، فکر و خیالتم با خودت ببر! ببر و راحتم کن! بابا خسته شدم از این وضع!

دیگه نمیخوام بهت فکر کنم! دوستت داشته باشم! منتظرت باشم! نگرانت باشم! نه! نمیخوام! نمیخوام!

میخوام راحت باشم! طبیعی باشم! مثل قبل بشم! نمیخوام فقط فکر تو و غم تو توی فکر و دل من باشه!

نمیخوام! راحتم بذار خواهش می کنم! بذار آسوده باشم! لطفا!

:: موضوعات مرتبط: خاطرات، ،
نویسنده : شیرین بانو
خودخواه!

میدونی! حالا که فکرشو می کنم می بینم خیلی خودخواه بودی. تو فقط به فکر خودت بودی و بس! همیشه فقط برای خودت دعا کردی! فقط خودتو از خدا خواستی!

هیچوقت برای من، برای دل من، برای خواسته ها و آرزوهای من دعا نکردی!

برای تو فقط خودت مهم بودی و خودت! هیچوقت به من و خواسته های من و نیازهای من! اهمیتی ندادی!

فقط به فکر راحتی خودت بودی و بس! همیشه این من بودم که با تو کنار میومدم!

:: موضوعات مرتبط: خاطرات، ،
نویسنده : شیرین بانو
نخور غم گذشته! گذشته ها گذشته،هرگز به غصه خوردن،گذشته برنگشته!

 

درسته که با غصه خوردن گذشته ها بر نمی گرده! اما نمیشه هم گذشته رو فراموش کرد! نمیشه!

 

 

میخوام چیزایی رو در طول مدت چندین ماه گذشته خرده خرده برای خودم نوشته بودمو اینجا بذارمشون!

 

 

هنوز اون احساسات برام جالبن! میدونی چی اونا برام جالبه؟!

 

اینکه تقریبا همشون درست در اومدن! تقریبا تمامش همون طوری شد که فکرشو می کردم!

:: موضوعات مرتبط: خاطرات، ،
نویسنده : شیرین بانو
دیوونه ها خوش اومدین!

میخوام از این به بعد حرفامو اینجا بذارم، حرفایی که گوشی برای شنیدنش و دلی درک کردنش وجود نداره!

نه میخوام کسی بخوندشون، نه میخوام کسی در موردشون نظر بده، نه میخوام کسی نصیحتم بکنه، نه میخوام ...

نه اینکه اگه کسی نظر بده ناراحت بشم، منظورم اینه که به هر حال من فقط دلنوشته ها و هذیانات خودمو می نویسم و بس! به کسی هم کاری ندارم.

آره! من یه دیوانه آرومم که خطری برای کسی نداره! پس نمیخوامم کسی مزاحم من بشه و خطری برام بوجود بیاره!

همین الان دارم فکر می کنم اگر این متنو کسی بیاد و بخونه چه فکری در موردش می کنه و چقدر این مطالب بهش بر میخوره!

ولی حقیقت اینه که تا قبل از همین لحظه اصلا به فکر کسی که امکان داره این مطالب رو بخونه نبودم! برامم مهم نیست که چه فکری می کنه! تا زمانی که برام نظری نذاره که باعث ازردگی بیشتر من بشه!

نه دیگه نمیخوام بیشتر از این زجر بکشم، پس همون بهتر که کسی اینا رو نخونه و براشون نظری هم نذاره!

حالا اگه یکی هم پیدا شد که مثل من دیوانه بود، اشکالی نداره یه سرک به اینجا بکشه ولی بیشتر نه!

پس پیش پیش از همه شما عاقلا معذرت میخوام از این که اینجوری دارم بیرونتون میکنم از این وبلاگ،

و از همه شما دیوانه ها عذر میخوام از این که اینجوری دارم وادارتون می کنم که بی سر و صدا و ساکت بیاین اینجا و برین!

همگی خوش باشین! دیوانه ها و عاقلا!

:: موضوعات مرتبط: خاطرات، حرف های دل من!، تب!، ،
نویسنده : شیرین بانو
چـه بی پــروادلـم آغـوشٍ ممنـوعه ای رامیخواهـــدکـه شـرعــی بودنـــش رافقط مـن میدانـــم ودلـم و تـو

 

اخطار!


اگه دنبال سرگرمی هستید! اگه دنبال مطالب علمی و مفید هستید!

اگه دنبال وقت گذرونی هستید! و ... اینجا نمونید و برید! به سلامت!


فقط اگه هذیانات ذهن یه دیوانه وقتی که تنهاست براتون جالبه!

میتونید بمونید و اگه حوصله تون کشید بخونیدش!


پس اگه شما هم دیوانه اید و دچار هذیان گویی! خوش اومدین!


که از قدیم گفتن دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!

:: موضوعات مرتبط: ، خاطرات، گذشته های گذشته!، هذیانات من!، حرف های دل من!، غمنامه، شکرانه، تب!، کارت پستال!!، شعر، ،
:: برچسب‌ها: خوش اومدین دیوانه ها, هذیان, دیوانه, ,
نویسنده : شیرین بانو

صفحه قبل 1 صفحه بعد