|
اینجا جای حرفای یه دیوانه است! یه دیوانه که در تنهایی خودش گرفتار شده و دچار تب و هذیانه!
این وبلاگ فقط یه محله برای نوشتن چیزایی که جای دیگه ای برای نگه داشتنشون نداشتم!
من اینجا حرفامو میخوام بذارم، حرفای دلمو، حرفایی که گوشی برای شنیدنشون وجود نداره! حرفای یه دل دیوونه و شیدا!
اگه تو هم دیوونه ای بیا تو! وگرنه اینجا وقتتو تلف نکن! عاقل من!
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 109
بازدید کل : 31522
تعداد مطالب : 121
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1
دریافت همین آهنگ
|
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس می ارزید
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت
گرچه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم و هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود
و خدا می داند بی کسی از ته دلبستگیم پیدا بود
من نه عاشق بودم . . . و نه دلداده به چشمان سیاه
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی بودم . . . که مرا از پس دیوانگیم می فهمید
ارزویم این بود . . . . . . دور اما چه قشنگ
که روم تا در دروازه نور . . . تا شوم چیره به شفافی صبح
به خودم میگفتم . . . تا دم پنجره ها راهی نیست
من نمیدانستم . . . که چه جرمی دارد . . . دستهایی که تهیست
روزگاریست غریب . . .
من چه خوش بین بودم . . . همه اش رویا بود
و خدا می داند ... سادگی از ته دلبستگیم پیدا بود
:: موضوعات مرتبط:
غمنامه،
تب!،
شعر،
،
:: برچسبها:
سادگی,
دلبستگی,
خوشبین,
رؤیا,
حس غریب,
عشق,
هوس,
صداقت,
پنجره,
خدا,
عاشق,
دلداده,
نور,
صبح,
 |
|
امشب لیله الرغائبه! شب آرزوها!
مثلا سعی کردم اعمالشو انجام بدم! بگذریم از این که چقدر تعداد سوره هاقاطی شد و چند بار مجبور شدم یه نمازو بشکنم و از اول بخونم چون یادم نمیومد رکعت چندمم! یا ...!
آخرش که تموم شد، با خودم که فکر کردم، دیدم همش بیخود و الکی بوده!
آخه این نماز که نماز نبود، همش غلط غلوط، همش با حواس پرتی؛ همش ... .
بعدشم تازه؛ من این همه دعا کردم و آرزوهامو برای خدا لیست کردم؛ آخه خدا کدوم یکیشونو تا حالا برام انجام داده؟!
خوب از حق که نگذریم بعضیاشونو چرا ولی مسأله اینه که اصل کاریه رو نه! اصلا بهش گوش نمیده!
اونایی هم که برآورده کرده مطمئنم نه بخاطر دعاهای من که بخاطر دعای دیگران بوده که برآروده اشون کرده!
با این وجود با همه غلط ها و اشتباه ها! با همه قاطی کردنا! با همه حواس پرتیا! با همه .... نمازشو خوندم و ذکراشو گرفتم و دعاهامو بازم تکرار کردم همه شو!
نمیدونم! یعنی امکان داره؟! امکان داره امشب، شب آرزوها؛ خدا دعاهامو آمین بگه و بگه کن؛ تا یکون بشه؟!
نمیدونم! ولی امیدوارم! هر چند امیدم خیلی کم و کم رنگه و تقریبا میشه گفت صفره!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
لیله الرغائب,
دعا,
شب ارزوها,
آمین,
نماز,
ذکر,
,
دارم با خودم فکر می کنم که من چقدر ساده بودم و شاید به نوعی احمق!!
حتما همین طوره!
می دونستم، تا حالا احساس من درموردش اشتباه نکرده بود و این بار هم باز درست بود!!
می دونستم، یعنی حس می کردم که
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
خدا,
رحم,
داغ,
آتش,
فریاد رس,
گرداب,
سرگردانی,
کن فیکون,
دعا,
باتلاق,
فراموش,
درد,
احساس,
فراموشی,
,
برای تویی که قلبت پـاک است…
برای تو می نویسم……..
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست…
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست…
برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست…
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد…
برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است…
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی…
برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی…
برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است …
برای تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است….
برای تویی که قلبت پـاک است…
برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است…
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است…
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است…
برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است…
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است……….
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
قلب,
قلب پاک,
تنهایی,
احساس,
دوری,
سکوت,
شکنجه,
منزلگه عشق,
سوختن,
بی باک,
,
آرزویم این است :
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه!!!
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
دوست بدارد,
آرزو,
اشک,
چشم,
شوق زیاد,
عاشق,
لبخند,
رها,
نگاه,
عاشـــــــــــق شدن چیز ســـــــــاده ایست ….
آنقــــــــــدر که همه ی انسانهــــــــــا
تـــــــــوان تجربه کردن اون رو دارنــــــــــد !
مهم عاشــــــــق ماندن است ؛
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
عاشق,
ساده,
تجربه,
عاشق شدن,
عاشق ماندن,
انسانها,
,
بعضی آدم ها را نمیشود داشت
فقط میشود یک جور خاصی دوستشان داشت !
بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند یا تو برای آن ها !
اصلا به آخرش فکر نمی کنی.
آنها برای اینند که دوستشان بداری
آن هم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق !
یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست ...!
این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم
در کنج دلت تا ابد یه جور خاص دوست داشته خواهند شد ...!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
دوست,
آدم,
عشق,
دوست داشتن معمولی,
یک جور خاص,
کنج دلت,
تا ابد,
,
یعنی منم بدجنس شدم؟!
راستش وقتی گفت دلتنگت شده ام! خیلی خوشحال شدم! توی دلم گفتم خوبه! بذار کمی مزه دلتنگی رو بچشه! بذار بفهمه! اقلا یه ذره! اقلا یه مدت کوتاه! اقلا ...! بذار بفهمه من چی کشیدم!
اما غمش غمگینم کرد! یعنی من دیوونه ام؟!
آره دیگه! دیوونه ام! اگه این طور نبود که بلافاصله راهشو بهش یاد نمی دادم که!
میذاشتم خوب غصه بخوره! دلتنگ بشه! انتظار بکشه! زجر بکشه! بعد بهش می گفتم! بعد اینا رو ازش برطرف می کردم! میذاشتم اگر نه به اندازه من، که به اندازه یه ذره! فقط یه ذره از چیزی که من کشییدم، اونم بکشه!
می ذاشتم اونم ذره ذره آب بشه و بعد که خوب زجر کشید بهش می گفتم!
ولی نتونستم!
نمیتونم حتی همون یه ذره دلتنگی و غصه اش رو هم ببینم! نتونستم!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
تب!،
،
:: برچسبها:
غصه,
دلتنگی,
زجر,
بدجنس,
مزه,
غم,
انتظار,
من,
,
بالاخره تصمیم خودم رو گرفتم!
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
دعا,
نفرین,
غرور,
شخصیت,
علاقه,
دلتنگی,
تنهایی,
عادت,
عشق,
تصمیم,
|