|
اینجا جای حرفای یه دیوانه است! یه دیوانه که در تنهایی خودش گرفتار شده و دچار تب و هذیانه!
این وبلاگ فقط یه محله برای نوشتن چیزایی که جای دیگه ای برای نگه داشتنشون نداشتم!
من اینجا حرفامو میخوام بذارم، حرفای دلمو، حرفایی که گوشی برای شنیدنشون وجود نداره! حرفای یه دل دیوونه و شیدا!
اگه تو هم دیوونه ای بیا تو! وگرنه اینجا وقتتو تلف نکن! عاقل من!
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 565
بازدید کل : 30824
تعداد مطالب : 121
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1
دریافت همین آهنگ
|
امشب غمگینم! اما نه از نوعی که قبلا بودم!
این دیگه فرق می کنه!
راستش وقتی خوب فکر می کنم می بینم هر قدر دوستش داشته باشم این طوری نمیشه!
شاید اگر خدای نکرده یه روز بلایی سرش بیاد! مرتب یادش بکنم و براش غصه بخورم اما غم و دردی که توی این شبا دارم
غم ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام، غم شهادتشون یه جور دیگه ایه!
یه غم نورانیه! یه غم پر شور! یه غم زندگی زا!
فرق می کنه! خیلی!!!
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
غمنامه،
کارت پستال!!،
،
:: برچسبها:
علی,
ضربت,
شهادت,
قدر,
شب,
شب قدر,
,
هستی ام را ریختم یک جا با پای چشم تو
نیست شد بود و نبودم در سرای چشم تو
تصمیم خودمو گرفتم! خوب راستشو بخوای، مدتها روش فکر کردم، دیدم نمیتونم نمیتونم دیگه به این شکل ادامه بدم
نمیتونم بیشتر از این بی اعتناییهای اونو تحمل کنم. دیدم دیگه نمی تونم کم محلی های اونو در مقابلش صبر کنم. دیگه نمیتونم همیشه و همیشه و همیشه بهش فکر کنم در حالی که اون اصلا به من فکر نمی کنه و به یاد من نیست
نمیتونم
سخته برام که اون با یکی دیگه خوش باشه و شاد باشه و خوش بگذرونه اما من دیوانه وار شب و روز به یادش باشم و خودمو آزاار بدم و مثلا عاشقش باشم و فقط و فقط اونو بخوام
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
غمنامه،
تب!،
،
:: برچسبها:
انتظار,
عشق,
عاشق,
کور,
حقیقت,
حقیقت تلخ,
تاریکی,
تنهایی,
اشک,
مرگ,
,
من – تــــو = تــــو + اون
به همین راحتی !!
تو ” برای ” من ” مهمـــّی . . .
” او ” برای ” تو ” مهمـــّه . . .
تکلیف من هم کاملاً مشخّص
همه دردم این بود ....عشقش بودم وقتایی که عشقش نبود.....
برگ پِاییزی راهی ندارد جز سقوط وقتی میداند....درخت عشق برگ تازه ای رادر دل دارد
آرزوی خیلی ها بودم اما .... قربانی قدرنشناسی یك نفر شدم !!!
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
غمنامه،
،
:: برچسبها:
آرزو,
قربانی,
درخت,
برگ,
عشق,
پاییز,
من,
تو,
او,
مهم,
تکلیف,
,
آدم ها کنارت هستن ...
تاکی ؟
تا وقتی که به تو احتیاج دارند !!
از پیشت می روند یک روز
کدام روز ؟
وقتی کسی جایت آمد !!!
دوستت دارند ...
تاچه موقع ؟
تاموقعی که کسی دیگر را برای دوست داشتن پیدا کنند !!
می گویند عاشقت هستند برای همیشه ....
نه ...!
فقط تا وقتی که نوبت بازی با تو تمام شود
این است بازی باهم بودن ..
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
شعر،
،
:: برچسبها:
آدمها,
احتیاج,
روز,
دوست داشتن,
عاشق,
بازی,
باهم بودن,
,
• مانند شيشه 'شكستنم' آسان بود... ولي ديگر به من'دست نزن'،اين بار'زخمي ات' خواهم كرد!!
:: موضوعات مرتبط:
غمنامه،
شعر،
،
:: برچسبها:
شیشه,
شکستن,
زخمی,
,
حـــالت بدون مـــכּ چطور است..؟؟
آرامتـرے..؟شادتـرے..؟
دغدغه هایت کمتر شده..؟!.....
من حالم خوب است اما تو باور نڪכּ...
من دل כּگراכּم و بـی تاب ...
و فقط یک سوال از درونم مرا به دار مےڪشد و
آכּ این است....چرا اینقدر راحت تכּهایم گذاشتے ...
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
غمنامه،
،
:: برچسبها:
دار,
تنهایی,
شبها,
سؤال,
,
|
|
اینجا رو کردم کلبه دلتنگیام!
هر وقت که خیلی دلم گرفت! هر وقت که خیلی ناراحت شدم! هر وقت که دیگه تحملم تموم شد! میام اینجا!
میام و حرفای دلمو میگم! میگم برای کسی که میدونم هرگز اینا رو نمی بینه تا بخونه!
الانم دلتنگم! خیلی! اینقدر که از ته دل آرزوی مرگ دارم!
به چند نفرم تا حالا التماس دعا گفتم و گفتم دعا کنن خدا منو به آرزوم برسونه! اما بهشون نگفتم که آرزوم چیه! نگفتم که تنها آرزوم الان مرگه! مرگ!
همیشه از مردن می ترسیدم؛ از مردنم همین طور! اما پریروز که دیدم یه مرده رو دارن می برن تا دفنش کنن! با دقت بهش نگاه کردم!
با خودم می گفتم چه آروم خوابیده! یه مرحله خیلی سخت و مهم رو پشت سر گذاشته!
با خودم گفتم ای کاش منم هر چه زودتر می مردم و از این وضع آشفته و داغون نجات پیدا می کردم!
آرزو کردم که هر چه زودتر من رو اینطوری ببرن!
خسته ام! خیلی! خیلی خیلی خسته ام!
خدایا!
دیگه بسه!
بسه برام!
دیگه بسه!
دیگه تحمل ندارم!
خواهش می کنم!
نمیدونم چند نفر ممکنه اینا رو بخونه! اما!
اما خواهش می کنم!
از هر کی که اینا رو می خونه!
ازتون خواهش می کنم که دعا کنید برام که خدا منو به آرزوم برسونه!
دیگه تموم بشه! دعا کنید خدا هر چه زودتر منو از این دنیا و این زندگی و این آشفتگی نجات بده و ببره اون دنیا!
دعا کنید هر چی زودتر بمیرم!
تو روو خدا دعا کنید!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
غمنامه،
،
:: برچسبها:
دعا,
دعا کنید,
خدا,
آرزو,
مرگ,
قبر,
دفن,
مرده,
من,
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس می ارزید
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت
گرچه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم و هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود
و خدا می داند بی کسی از ته دلبستگیم پیدا بود
من نه عاشق بودم . . . و نه دلداده به چشمان سیاه
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی بودم . . . که مرا از پس دیوانگیم می فهمید
ارزویم این بود . . . . . . دور اما چه قشنگ
که روم تا در دروازه نور . . . تا شوم چیره به شفافی صبح
به خودم میگفتم . . . تا دم پنجره ها راهی نیست
من نمیدانستم . . . که چه جرمی دارد . . . دستهایی که تهیست
روزگاریست غریب . . .
من چه خوش بین بودم . . . همه اش رویا بود
و خدا می داند ... سادگی از ته دلبستگیم پیدا بود
:: موضوعات مرتبط:
غمنامه،
تب!،
شعر،
،
:: برچسبها:
سادگی,
دلبستگی,
خوشبین,
رؤیا,
حس غریب,
عشق,
هوس,
صداقت,
پنجره,
خدا,
عاشق,
دلداده,
نور,
صبح,
|
|
امشب لیله الرغائبه! شب آرزوها!
مثلا سعی کردم اعمالشو انجام بدم! بگذریم از این که چقدر تعداد سوره هاقاطی شد و چند بار مجبور شدم یه نمازو بشکنم و از اول بخونم چون یادم نمیومد رکعت چندمم! یا ...!
آخرش که تموم شد، با خودم که فکر کردم، دیدم همش بیخود و الکی بوده!
آخه این نماز که نماز نبود، همش غلط غلوط، همش با حواس پرتی؛ همش ... .
بعدشم تازه؛ من این همه دعا کردم و آرزوهامو برای خدا لیست کردم؛ آخه خدا کدوم یکیشونو تا حالا برام انجام داده؟!
خوب از حق که نگذریم بعضیاشونو چرا ولی مسأله اینه که اصل کاریه رو نه! اصلا بهش گوش نمیده!
اونایی هم که برآورده کرده مطمئنم نه بخاطر دعاهای من که بخاطر دعای دیگران بوده که برآروده اشون کرده!
با این وجود با همه غلط ها و اشتباه ها! با همه قاطی کردنا! با همه حواس پرتیا! با همه .... نمازشو خوندم و ذکراشو گرفتم و دعاهامو بازم تکرار کردم همه شو!
نمیدونم! یعنی امکان داره؟! امکان داره امشب، شب آرزوها؛ خدا دعاهامو آمین بگه و بگه کن؛ تا یکون بشه؟!
نمیدونم! ولی امیدوارم! هر چند امیدم خیلی کم و کم رنگه و تقریبا میشه گفت صفره!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
لیله الرغائب,
دعا,
شب ارزوها,
آمین,
نماز,
ذکر,
,
دارم با خودم فکر می کنم که من چقدر ساده بودم و شاید به نوعی احمق!!
حتما همین طوره!
می دونستم، تا حالا احساس من درموردش اشتباه نکرده بود و این بار هم باز درست بود!!
می دونستم، یعنی حس می کردم که
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
خدا,
رحم,
داغ,
آتش,
فریاد رس,
گرداب,
سرگردانی,
کن فیکون,
دعا,
باتلاق,
فراموش,
درد,
احساس,
فراموشی,
,
برای تویی که قلبت پـاک است…
برای تو می نویسم……..
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست…
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست…
برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست…
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد…
برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است…
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی…
برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی…
برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است …
برای تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است….
برای تویی که قلبت پـاک است…
برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است…
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است…
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است…
برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است…
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است……….
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
قلب,
قلب پاک,
تنهایی,
احساس,
دوری,
سکوت,
شکنجه,
منزلگه عشق,
سوختن,
بی باک,
,
آرزویم این است :
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه!!!
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
دوست بدارد,
آرزو,
اشک,
چشم,
شوق زیاد,
عاشق,
لبخند,
رها,
نگاه,
عاشـــــــــــق شدن چیز ســـــــــاده ایست ….
آنقــــــــــدر که همه ی انسانهــــــــــا
تـــــــــوان تجربه کردن اون رو دارنــــــــــد !
مهم عاشــــــــق ماندن است ؛
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
عاشق,
ساده,
تجربه,
عاشق شدن,
عاشق ماندن,
انسانها,
,
بعضی آدم ها را نمیشود داشت
فقط میشود یک جور خاصی دوستشان داشت !
بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند یا تو برای آن ها !
اصلا به آخرش فکر نمی کنی.
آنها برای اینند که دوستشان بداری
آن هم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق !
یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست ...!
این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم
در کنج دلت تا ابد یه جور خاص دوست داشته خواهند شد ...!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
دوست,
آدم,
عشق,
دوست داشتن معمولی,
یک جور خاص,
کنج دلت,
تا ابد,
,
بالاخره تصمیم خودم رو گرفتم!
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
دعا,
نفرین,
غرور,
شخصیت,
علاقه,
دلتنگی,
تنهایی,
عادت,
عشق,
تصمیم,
یعنی منم بدجنس شدم؟!
راستش وقتی گفت دلتنگت شده ام! خیلی خوشحال شدم! توی دلم گفتم خوبه! بذار کمی مزه دلتنگی رو بچشه! بذار بفهمه! اقلا یه ذره! اقلا یه مدت کوتاه! اقلا ...! بذار بفهمه من چی کشیدم!
اما غمش غمگینم کرد! یعنی من دیوونه ام؟!
آره دیگه! دیوونه ام! اگه این طور نبود که بلافاصله راهشو بهش یاد نمی دادم که!
میذاشتم خوب غصه بخوره! دلتنگ بشه! انتظار بکشه! زجر بکشه! بعد بهش می گفتم! بعد اینا رو ازش برطرف می کردم! میذاشتم اگر نه به اندازه من، که به اندازه یه ذره! فقط یه ذره از چیزی که من کشییدم، اونم بکشه!
می ذاشتم اونم ذره ذره آب بشه و بعد که خوب زجر کشید بهش می گفتم!
ولی نتونستم!
نمیتونم حتی همون یه ذره دلتنگی و غصه اش رو هم ببینم! نتونستم!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
تب!،
،
:: برچسبها:
غصه,
دلتنگی,
زجر,
بدجنس,
مزه,
غم,
انتظار,
من,
,
دارم خفه میشم! لطفا یه نفس، یه نفس، یه نفس هوای تازه!
دارم خفه میشم!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
تب!،
،
:: برچسبها:
نفس,
تب,
خفگی,
کمک,
این چندوقت همش با خودم می گفتم ای کاش همین امروز که دارم میرم بیرون، مثلا تصادف می کردم و می مردم، یا مثلا وقتی میخوام از زیر این ساختمون نیمه ساز رد بشم یه آجرش بیفته روی سرم و بعد بمیرم! و یا ...
خلاصه اینکه همش با خودم می گفتم چی می شد امروز روز آخر عمرم می شد؟!
تا اینکه دیروز اتفاقی افتاد که منو حیران کرده! موندم توی حکمتش! در واقع دو تا اتفاق بودن:
اولیش این بود که:
تصمیم گرفتم پیاده برم حرم! بارونم میومد و من عاشق بارونم! وقتی بارون میاد تمام غمهای عالم از دلم میره بیرون! همه چیزو فراموش می کنم!
نمی دونم چرا بعضیا روزای ابری و بارونی دلشون میگیره و غصه دار میشن!
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
،
:: برچسبها:
مرگ,
ریل,
قطار,
ابری,
بارونی,
صدا,
آرزو,
تصادف,
ماشین,
پراید,
سبقت,
سوت,
مردن,
تصمیم,
ملخک,
,
خوب الان دو سه روزی شده!
بذار ببینم، شنبه
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
تب!،
،
:: برچسبها:
شنبه,
یک شنبه,
دوشنبه,
سه شنبه,
هاهاهاهاها چه برچسبای نابی!,
,
اما هنوز رهایش نکرده ام. هر چند بسیار کمتر از قبل به او فکر می کنم!
اما هنوز نتوانسته ام رهایش کنم.
هنوز هر وقت با من تماس می گیرد نمی توانم جوابش را ندهم. هنوز با شنیدن صدایش بیشتر از قبل هوایش را می کنم!
هنوز هم نتوانسته ام رهایش کنم.
الان خوبم، خیلی بهتر از قبل! ام هنوز دلم برایش تنگ می شود، هنوز بعد از صحبت کردن با او دل تنگ تر از قبل می شوم!
اما با این حال خبر خوبی هم دارم! و آن این است که حالا یعنی وقتی با او حرف می زنم، زودتر حالم خوب می شود. زودتر آرامش می یابم.
زودتر دلتنگی هایم تمام می شود. دیگر مثل سابق تا حد دیوانه کننده آن جا دلتنگ نمی شوم.
خوبم، حالم خوب است.
من حالم خوب است!
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
خوب,
دلتنگ,
آرامش,
حالم خوب,
خوبم,
تا زمانی که می دانم تو خوبی من هم خوبم. ولو تو اصلا به من فکر هم نکنی و مرا از باد برده باشی.
هر چند هر بار که تو را می بینم می گویی هنوز دوستم داری. اما باورم نمی شود! باور نمی کنم! تو هرگز مرا دوست داشتی؟!
نمیدانم! باورش سخت است و مشکل که اگر مرا واقعا دوست می داشتی این طور راحت رهایم نمی کردی!
و من چه ساده و زود باورم که هنوز هم دروغهایت را باور دارم!
می دانم خودم را دارم گول می زنم. اما فریب زیبایی است. روزی روزگاری نمی خواستم به تو فکر کنم تا مبادا زندگیت دچار آسیب شود اما الان فقط خودم برایم مهم است و خودم.
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
تب!،
،
:: برچسبها:
باور,
دروغ,
فریب,
حالم خوب است,
,
چند وقتیه خیلی آروم تر شدم! همش با خودم میگم الان دیگه راحت تر می تونم فکر کنم!
با خودم میگم دیگه وقتشه به خودم بیام و دست از تظاهر بردارم! دیگه می تونم واقعا زندگی کنم و توی جریان همه چیز خودم رو قرار بدم، بدون اینکه تظاهر به این کارها بکنم!
ولی وقتی کمترین نشانه ای ازش می بینم، بازم بر می گردم به حالت قبلی!
فکر می کنم دیگه بتونم حال معتادا رو درک کنم! اینکه چرا نمی تونن ترک بکنن و اگر هم ترک کردن چرا خیلی زود و به کمترین اشاره ای دوباره برمی گردن و دوباره شروع می کنن!
شاید عشقم یه جور اعتیاد باشه! ذره ذره وجودت اونو می خواد ولو تو انکارش کنی و ازش دوری کنی!
ولو بدونی این عشق ممنوعه و به جایی راه نداره بجز نابودی فکر و روح و جانت!
امروز یه خبر خوندم که
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
عشق,
مرگ,
اعتیاد,
معتاد,
آرامش,
زندگی,
تظاهر,
عشق ممنوع,
رودخونه,
دروغ,
جدایی,
حسرت,
غصه,
در سایه دلشکستگی پیر شدم
غم خوردم و با غمت نمک گیر شدم
تا امدم آشنای قلبت باشم
گفتی که من از غریبه ها سیر شدم
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
شعر،
،
:: برچسبها:
آشنای غریبه,
آشنا,
غریب,
قلب,
پیر,
دلشکسته,
آشنای غریب,
غریبه آشنا,
میوه ممنوعه,
|
چهار شنبه 21 فروردين 1392 |
ژانویه، شاید
با آن شعله بی رحمش
قلب مرا به تحلیل، تسلیم کند
و در این قسمت داستان
آنکه می میرد
آنکه به خاطر عشقش می میرد
تنها منم
زیرا دوستت می دارم
زیرا دوستت می دارم در آتش و خون حتی.
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
شعر،
،
:: برچسبها:
دوست,
آتش,
خون,
دوستت دارم,
داستان,
ژانویه,
شعله,
قلب,
بی رحم,
|
چهار شنبه 21 فروردين 1392 |
دوستت نمی دارم
دوستت نمی دارم
تنها بدین دلیل ساده که عاشقت هستم .
از دوست داشتن به دوست نداشتن می رسم.
و از انتظار کشیدن، به انتظار نکشیدن.
دوستت می دارم
زیرا تویی که دوست می دارم
تنفرم از تو را پایانی نیست
تنفرم ازتو، در توست
با این همه
دیوانه وار دوستت می دارم.
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
شعر،
،
:: برچسبها:
دوست,
تنفر,
انتظار,
پایان,
عاشق,
دوستت دارم,
دوستت ندارم,
,
|
چهار شنبه 21 فروردين 1392 |
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد.
کس جای در این منزل ویرانه ندارد.
دل را به کف هر که دهم باز پس آرد.
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
شعر،
،
:: برچسبها:
دل,
عشق,
خانه,
منزل,
ویرانه,
کف,
دیوانه,
دل دیوانه,
منزل ویرانه,
|
چهار شنبه 21 فروردين 1392 |
که بود آنکه نشانی ام را به تو داد؟
که بود او؟
از کدامین راه؟
بگو!
چگونه؟
از کجا برای تسخیر روح من آمده ای؟
منی که تلخ ترین بودم
من که الهه خشم
با تاجی از تیغ و خار
منی که خداوند تنهایی.
که بود آنکه نشانی ام را به تو داد؟
چه کسی راهنمای تو بود؟
کدامین صخره، کدامین دود، کدامین آتشدان؟
زمین لرزید گیلاس های پایه دار
از شراب خورشید نوشیدند
و من پر شدم از تو
و من پر شدم از عشقی باکره
که تو باشی
که بود آنکه نشانی ام را به توداد؟
بیش از آنکه برنجانم
رنجیده شدم
بیش از آنکه دوستم بدارند
دوستشان داشتم
بیش از آنکه عشقم دهند
عشقشان.
و این حاصلی است از سالی دور تا امروز
قلبی به زخم اندر نشسته را
کنون مرا می خوانید.
:: موضوعات مرتبط:
شعر،
،
:: برچسبها:
الهه,
خشم,
تلخ,
تسخیر,
روح,
راه,
گیلاس,
عشق,
دوست,
نشانی,
سال,
قلب,
زخم,
,
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود میگذرم
تو از آنِ دگری، رو که مرا یاد توبس
خود تو دانی که من از کانِ جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم
:: موضوعات مرتبط:
حرف های دل من!،
،
:: برچسبها:
سیزده بدر,
شکار,
چشم,
دل,
خون,
خون دل,
جگر,
یاقوت,
شهریار,
لعل,
عالم,
شهر,
دیوار,
در,
عهد,
قدیم,
معشوقه,
کوچه,
کوچه معشوقه,
یاد,
سیر,
شیر,
متن آهنگ من و تو با صدای شهرام شکوهی!
از دست تو دلگیرم آرامش نمیگیرم
با یاد تو هر شب من با خودم درگیرم
خواستم پا بندت نشم اما
افسوس خیلی دیر جنبیدم
تو خوب فهمیدی که دل باختم
من از نگاهت اینو فهمیدم
دلبری از تو، دلبستگی از من
عاشقی از تو، وابستگی از من
عجیبه که یکی شبیه من
به یک نگاه ساده دل داده
با اون همه غرور و خودخواهی
حالا به دست و پات افتاده
وقتشه باور کنی حرفامو
من امتحان عشقو پس دادم
هر جوری میخوای امتحانم کن
تا آخرش پای تو وایسادم
دلبری از تو، دلبستگی از من
عاشقی از تو، وابستگی از من
:: موضوعات مرتبط:
شعر،
،
:: برچسبها:
شهرام شکوهی,
من و تو,
دلگیر,
شب,
آرامش,
نگاه,
غرور,
امتحان,
دلبری,
دلبستگی,
وابستگی,
امتحان عشق,
:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
هذیانات من!،
تب!،
،
:: برچسبها:
آغوش,
گرم,
مردانه,
صمیمانه,
عاشقانه,
نفس,
زمزمه,
گونه,
گرما,
تپش قلب,
سینه ستبر,
بازوان,
نوازش,
خواب شیرین,
عشق حقیقی,
عشق یگانه,
|