![]() |
شنبه 10 اسفند 1392 |
نه!
کاری به کار عشق ندارم!
من هیچ چیز و هیچ کس را
دیگر
در این زمانه دوست ندارم!
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بی ملال ببیند!
زیرا
هر چیز و هر کسی را
که دوست تر بداری
حتی اگر یک نخ سیگار
یا زهر مار باشد
از تو دریغ می کند ...
پس
من با همه وجودم
خود را زدم به مُردن!
تا روزگار دیگر
کاری به من نداشته باشد!
این شعر تازه را هم
ناگفته می گذارم ...!
تا روزگار بو نبرد ...!
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!
نظرات شما عزیزان:
![]() نویسنده : شیرین بانو
![]() |